اشاره:
در بخش نخست آمد که منظور از «ادبیات ایران پیش از اسلام»، مجموعه فعالیتهای ادبی ایرانیان باستان به دو صورت شفاهی و مکتوب و به تمامی زبانهای ایرانی است که شامل سنگنوشتههای شاهان، نوشتههای روی سکهها، داستانهای ملی، افسانهها و بعضی از آداب و رسوم اجتماعی میشود و پیکره اصلی ادبیات شفاهی غیردینی پیش از اسلام را تشکیل میدهد.
«زبانهای ایرانی» را نیز میتوان به سه دوره اصلی بخش کرد:
-1دوره باستان (از قدیمترین زمان تا انقراض هخامنشی، با چهار زبان مادی، سکایی، پارسی باستان و اوستایی)؛
۲- دوره میانه (از فروپاشی هخامنشی تا انقراض ساسانیان؛ با زبانهای پارتی، پهلوی، سُغدی، خوارزمی، سَکایی و بلخی)؛
۳- دوره جدید.
الف) ادبیات پارتی (یا پهلوی اشکانی): پارتی، زبان رسمی ایران در دورة فرمانروایی سلسلة اشکانی (میانه سده سوم قم ـ ربعاول سده سوم میلادی)، یکی از زبانهای ایرانی میانه است.
از صورت باستانی این زبان اثری به دست نیامده است؛ اما از دوره میانه آن نوشتههایی بر روی سنگ، چرم، سفال، فلز، سکه، مهر و جز آنها به خط کتبیهای پارتی و نوشتههایی از مانویان به خط مانوی در دست است.
سنگ نوشتههای دو یا سهزبانه شاهان ساسانی، بنچاق اورامان و آثار دورا اوروپوس مهمترین آثار برجای مانده از این زباناند در میان آثار برجای مانده از زبان فارسی میانه (پهلوی) دو رساله «درخت آسوریگ» و «یادگار زریران» وجود دارد که با توجه به شواهد زبانشناختی میتوان آنها را متنهایی دستکاری شده از زبان پارتی به خط فارسی میانه دانست.
آثار کتیبهای این زبان از نظر تاریخی، زبانشناختی اجتماعی و گاه دینی حائز اهمیت بسیارند؛ اما از نظر ادبی ارزش و اهمیت چندانی ندارند.
از ادب پارتی در دوره پارتیان متنی به شکل اصلی به دست ما نرسیده است، تنها از روی شواهد میتوان گفت که در دوره اشکانیان آثار ادبی غیردینی خواه به شعر و یا به نثر موجود بوده است.
این آثار به صورت سنتی شفاهی تا پس از ظهور اسلام نیز ادامه داشته و پیشینه ادبیات درخشان مکتوب صدراسلام است. گویا ادبیات غیردینی پارتی بیشتر منظوم بوده و قصهگویان و نقالان حرفهای، با همراهی ساز، آنها را روایت کردهاند: گروهی از این خنیاگران حرفهای «گوسان» نام داشتند. گوسانها شاعران و موسیقیدانانی دورهگرد و در حقیقت حافظ داستانهای ملی ایران بودند و آنها را بهویژه به زبان شعر نقل میکردند. از این داستانها، بعدها در گردآوری و تدوین «خداینامه» پهلوی استفاده شده است. «ویس و رامین» یکی از منظومههای عاشقانه فارسی است که اصل پارتی دارد. «داستان بیژن و منیژه» در شاهنامه نیز شاید دارای اصل پارتی باشد.
ب) ادبیات فارسی میانه
فارسی میانه (پهلوی) زبان رسمی ایران در دوران ساسانیان (۲۲۴ ـ ۶۵۱م) و دنبالة زبان فارسی باستان است. خطهایی که در کتابت نوشتههای فارسی میانه به کار رفته،
مأخوذ از خط آرامی عبارت است از: خط فارسی میانة کتیبهای، خط فارسی میانة کتابی، خط فارسی میانة مسیحی (=زبوری) و خط مانوی.
آثار ادبی برجایمانده از زبان فارسی میانه به دو گروه دینی و غیردینی تقسیم میشود.
«آثار دینی» بیشتر در سدههای سوم و چهارم قمری، یعنی زمانی که دیگر دین زردشتی دین رسمی ایران نبود، تدوین نهایی یافت و در طی زمان به سبب تعصبات دینی، جنگها و ستیزها و بهویژه حملة مغول نابود شد.
اما «آثار غیردینی» و ادبی محض و گاه تفننی (به شعر یا نثر) به سبب اهمیت سنت شفاهی در ایران پیش از اسلام، به صورت نوشتاری درنیامد و سینه به سینه حتی به دوران پس از اسلام منتقل شد و پس از آن بهتدریج رو به فراموشی نهاد. صورت مکتوب آنها نیز با تغییر خط پهلوی به عربی و تحول زبان پهلوی فارسی و یا به علل سیاسی و مذهبی از میان رفت.
البتة ترجمة عربی و فارسی برخی از آنها مانند «کلیله و دمنه» در دست است. شعر پهلوی نیز با تحول زبان و تغییر وزن هجایی به عروضی و از رونقافتادنِ موسیقی (چون این اشعار غالباً همراه با موسیقی خوانده میشد)، به وضعی مشابه دچار شد.
آثار برجایمانده از زبان فارسی میانه عبارت است از: ۱) آثار کتیبهای (غیرکتابی)؛ ۲) آثار کتابی؛ ۳) زبور پهلوی؛ ۴) برخی جملات و لغات پراکنده که در کتابهای عربی و فارسی (به خط عربی ـ فارسی) آمده است؛ ۵) آثار مانویان.
آثار کتیبهای فارسی میانه مکتوب در دوران ساسانیان تنها از جهات زبانشناختی و تاریخی (تنها منبع ایرانیِ تاریخ ساسانی)، اجتماعی و حتی دینی اهمیت دارند. این کتیبهها که متن آنها به دست دبیران اداری نوشته شده، پر از لفاظی است.
در میان آنها شاید بتوان کتیبة شاپور یکم در کعبة زردشت را مستثنی کرد؛ زیرا بسیار اندیشیده و سنجیده نوشته شده است و علاوه بر آگاهیهای تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی و آگاهیهای ارزشمندی در زمینة شناخت زبان فارسی میانه به دست میدهد.
آثار کتابی که بخش بزرگی از آنها در زمرة ادبیات دینی زردشتی است، دارای ارزش ادبی چندانی نیست و اهمیت آنها بیشتر از جهت زبانشناسی و ریشهشناسی است.
بخش برجسته و متمایز ادبیات فارسی میانه را اشعار غیردینی تشکیل میداد که اساس آنها به گوسانها بازمیگردد و با نگرش دینی پیوندی نداشت. سنت شفاهی خنیاگری که با برافتادن حکومت ساسانی ضربة سختی دیده بود، در زمان حکومتهای محلی دودمانهای ایرانی در جامهای نو حیات تازهای آغاز کرد. جوهر شعری، صوَر خیال و تصویرسازی شعر ساسانی با رنگی غیرزردشتی و یا وزن و قافیة اشعار عربی به حیات خود ادامه داد. به طور کلی ادبیات غیردینی فارسی میانه را باید در ادبیات اسلامی به زبان فارسی پی گرفت. در مجموع ادبیات فارسی میانه دارای خصیصههای ادبیات شفاهی، یعنی گمنامی مؤلف، اجتماع سبکها، محافظهکاری در موضوع و وفاداری به مطلبی خاص همراه با آزادی سرقت ادبی است.
ارزش و اعتبار سنت شفاهی در ایران پیش از اسلام تا بدان حد بود که گرچه نوشتن برای مقاصد رسمی مانند نوشتن اسناد و نامههای اداری و دیوانی از سدة ششم ق.م در ایران آغاز شده بود، اما آثار ادبی تا دوران ساسانی به کتابت درنیامد، لذا بخش اعظم این آثار پس از اسلام به دست فراموشی سپرده شد یا به دلایل گوناگون از میان رفت و آثار ادبی موجود زبان فارسی میانه به نسبت دورانِ طولانیِ کاربرد آن (بیش از ۵۰۰ سال) اندک است.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”